وجوب انتظار
ابو بصیر خدمت امام باقر ـ علیه السلام ـ مى رسد و عرض مى کند: اى فرزند رسول خدا! آیا مى پذیرید که من دوست و تنها متوجه و گردن نهاده بر ولایت شمایم؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود:
آرى! عرض نمود:
پس اینک پرسشى دارم که جواب دهید، زیرا من نابینایم و کمتر راه مى روم; و نمى توانم هر زمان خدمت شما برسم. امام ـ علیه السلام ـ فرمودند: خواهش خود را عرضه دار! گفت:
مرا از آن دین که خود و خاندانت بدان پایبندید، آگاه ساز تا من نیز بدان گردن نهم. امام ـ علیه السلام ـ فرمود: اگر چه به کوتاهى سخن گفتى، لیکن سؤالى بس بزرگ نمودى; بخدا سوگند! دین خود و پدرانم را بر تو عرضه مى کنم و آن گواهى به یگانگى خداوند و رسالت محمد و اقرار بر آنچه او از جانب پروردگار آورده و دوستى با آنان که دوست مایند و بیزارى از هر که دشمن ماست و تسلیم بودن بر فرمان ما و انتظار کشیدن قائم ما و کوشش نمودن (در راه اطاعت خداوند) و پرهیز از آنچه او نمى پسندد.
این نکته اى بسیار شگرف است که انتظار دوشادوش توحید و نبوت از اصول مهم دین محمدى است. و آن حکایت از چیزى فراتر از وجوب دارد.
ادامه مطلب را بخوانید
قائم و قیاماین قیام به هنگام شنیدن نام قائم یعنى آمادگى داشتن در هر آن، براى قیام و مبارزه و جهاد در راه تحکیم عدالت جهانى در رکاب حجّت خدا. شیعه ى منتظر در عصر غیبت باید همواره داراى چنین هدفى باشد.
فضیلت انتظار
در روایات وارد شده از ائمه معصومین(ع)، آنچنان مقام و منزلتى براى منتظران موعود آخرالزمان برشمرده شده که گاه انسان را به تعجب وامىدارد که چگونه ممکن است عملى که شاید در ظاهر ساده جلوه کند از این چنین فضیلتى برخوردار باشد.
البته توجه به فلسفه انتظار و وظایفى که براى منتظران واقعى آن حضرت بر شمرده شده، سر این فضیلت را روشن مىسازد.
در اینجا به پارهاى از فضائلى که براى منتظران قدوم مصلح جهانى حضرت بقیةاللهالاعظم بر شمرده شده اشاره مىکنیم:
۱- مرحوم صدوق در کتاب «کمالالدین» از امام صادق(ع) ، روایت کرده که آن حضرت به نقل از پدران بزرگوارشان، – که بر آنها درود باد – فرمود:
«المنتظر لامرنا کالمتشحط بدمه فى سبیلالله»
«منتظر امر (حکومت) ما، بسان آن است که در راه خدا به خون خود غلتیده باشد»
۲- در همان کتاب به نقل از امام صادق ،(ع) ، روایت دیگرى به این شرح در فضیلت منتظران وارد شده
«طوبى لشیعة قائمنا المنتظرین لظهوره فى غیبته و المطیعین له فى ظهوره اولئک اولیاءاللهالذین لاخوف علیهم و لا هم یحزنون»
«خوشا به حال شیعیان قائم ما که در زمان غیبتش منتظر ظهور او هستند و در هنگام ظهورش فرمانبردار از او، آنان اولیاء خدا هستند ، همانها که نه ترسى برایشان هست و نه اندوهگین شوند».
۳- مرحوم مجلسى در کتاب «بحارالانوار» به سند خود از امیرالمؤمنین،(ع) ، نقل مىکند که آن حضرت فرمودند:
«انتظرواالفرج و لاتیاسوا من روحالله فان احب الاعمال الىالله عزوجل انتظارالفرج»
«منتظر فرج باشید و از رحمتخداوند ناامید نشوید. بدرستى که خوشایندترین اعمال نزد خداوند عزوجل، انتظار فرج است».
۴- همچنین مرحوم مجلسى روایت دیگرى را به سند خود از فیض بن مختار نقل مىکند که در آن امام صادق،(ع) مىفرمایند:
«من مات منکم و هو منتظر لهذاالامر کمن هو مع القائم فى فسطاطه ، قال: ثم مکث هنیئة ، ثم قال: لا بل کم قارع معه بسیفه، ثم قال: لا والله کمن استشهد مع رسولالله(ص)»
«هر کس از شما بمیرد در حالیکه منتظر این امر باشد همانند کسى است که با حضرت قائم(ع) در خیمهاش بوده باشد. سپس حضرت چند لحظهاى درنگ کرده ، آنگاه فرمود:
نه ، بلکه مانند کسى است که در خدمت آن حضرت شمشیر بزند، سپس فرمود: نه، بخدا همچون کسى است که در رکاب رسول خدا(ص)، شهید شده باشد.»
عدل و احسان
مسأله ى دیگرى که مسلمان منتظر، باید به آن اهمیت بسیار بدهد، و در تحقّق و گسترش آن بکوشد، عدل و احسان است. یکى از شعارهاى سرلوحه اى، در قرآن کریم، این شعار سترگ است:
(إنّ اللّه یأْمُرُ بِالعَدلِ وَالإحسان).
خداوند به اقامه ى عدل و اشاعه ى احسان امر مى کند.
سخن از عدالت و دادگرى، در اسلام و قرآن، اصلى است بنیادى و همه گیر، که نیازى به توضیح ندارد. اهمیت این اصل تا آنجاست که در بسیارى از احکام فقهى و عبادى نیز، به گونه اى، به لزوم عدالت بر مى خوریم، از جمله در نماز جماعت، که مى گویند، پیشنماز باید عادل باشد. و این عدالت که در پیشنماز شرط است نیز، به نوعى، ترک ظلم است نسبت به نفس، و نسبت به غیر.
این است که منتظران ظهور دولت حق، و حکومت عدل، که دینشان اسلام است، و کتابشان قرآن، و نخستین امامشان على بن ابى طالب است (یعنى تجسُّمِ اعلاى عدالت و دادگرى)، و خود در انتظار تحقق حکومت عدل جهانى به سر مى برند، باید پیوسته، نمونه ى این عدل و عدل طلبى باشند، و این چگونگى را نشان دهند، و جامعه ى خویش را از احسان سرشار سازند. باید جامعه ى آنان، نمونه ى آن عدل و دادى باشد که از آن دم مى زنند، و منتظر ظهور ابعاد کلى و جهانگیر آنند.
مى شود جامعه اى خود را منتظر حکومت عدل جهانى بداند، و خود، در محیط خود، در روابط خود، در معاملات و حقوق و قوانین خود، عدالت را عملى نسازد، و رعایت نکند، و به عدل و داد نگراید، و از عدل و داد طرفدارى نکند، و در راه آن به پا نخیزد، و نشانى از بسط و عدل و احسان در آن جامعه نباشد؟ این امر چگونه مى تواند بود؟ و اگر باشد، صدق اینگونه مردمى در انتظار، از کجا نمودار خواهد گشت؟.
شهادت و دیدن تمام راه
کسى که تمامى راه را دیده و مانعها را شناخته است، این وجود واقف منتظر است و از دیدن حوادث و گرفتارىها نمىلرزد; زیرا از پیش آماده شده و به انتظار نشسته است .
آنهایى مىلرزند که با رؤیاها و توقعهاى بى حساب، راه افتادهاند و خیال مىکنند تا به راه افتادى، تمام دشمنها برایت نقل و نبات مىآورند .
رفعت ذکر
رفعت ذکر هم مىتواند عامل وسعت صدر باشد و قرآن چه زیبا به این موضوع اشاره دارد: الم نشرح لک صدرک و وضعنا عنک وزرک و رفعنا لک ذکرک . آنجا که ذکر و یاد تو را، نه اسم و نام تو را (توجه شود، نفرموده: و رفعنا لک اسمک) بالا بردیم، در تو وسعتى آوردیم و بارهاى سنگین و کمرشکن را از تو برداشتیم، تا آنجا که تو همراه هر رنج، دو راحتى مىدیدى:
فان مع العسر یسرا ان مع العسر یسرا . تکرار نکره باعث تعدد است و یسر بدون الف و لام و نکره آمده است . پس همراه هر رنج، این دو راحتى هست که تو ورزیده شدهاى و با رفعتیا دو ذکر به وسعتسینه، راه یافتهاى .
درک قدر
آدمى که اندازهى خودش را شناخته، دیگر به خاطر کاستی ها معرفتش ضعیف نمی شود و از معرکه نمی گریزد . ظرفیت و وسعت روحى ما در رابطه با آنچه که بر ما اثر مىگذارد، مشخص مىشود، زیرا على علیه السلام مىگوید:
قدر الرجل على قدر همته .
اندازهى آدم به اندازهى همان چیزى است که براى او اهمیت دارد .
پس باید به این مرحله برسیم که ارزش وجودى خودمان از چیزهایى که براى ما اهمیت دارند، بالاتر است . پس همتهایمان بالاتر مىرود تا آنجا که حرکت مىکنیم و در این حرکتبا مسایلى رو به رو می شویم که برایش از قبل، آماده شده بودیم .
این نکتهى رمز گر بدانى، دانى
هرچیز که در جستن آنى، آنى
تا در طلب گوهر کانى، کانى
تا در هوس لقمهى نانى، نانى
بعد قلبی
اگر چه بعد قلبى انتظار خود در سه مرحله به کمال خود مى رسد:
اول: ظهور و فرج حضرت بقیة اللّه ـ ارواحنا فداه ـ را باور کردن; بدین معنا که آن قطعى بوده و بیقین تحقّق خواهد یافت که البته چنین باورى بنا بر گفته هاى خداوند و اولیاى معصوم او لازم الاعتقاد بوده و منکر آن کافر است.
دوم: آنکه ظهور را موقت به وقتى نکند که در نتیجه قبل از فرا رسیدن آن هنگام مأیوس باشد. و این نیز به مقتضاى ادلّه واجب است; ولیکن به گونه اى که اگر نباشد موجب فسق است نه کفر.
زیرا وى گرفتار یأسى است که حرام بوده و مى توان آن را از احادیث بسیارى از جمله روایاتى که وقت گذاران را دروغگو شمرده است، استفاده نمود.
سوم: آنکه حالت انتظار لحظه بلحظه در قلب او موج زند که مى توان آن را از روایاتى چون «انتظر الفرج صباحاً ومساءً» صبح و شام منتظر ظهور ـ امام زمان ـ باشید. و هم چنین در سخن زیبایى که فرمود: «یأتی بغتةً کالشهاب الثاقب» او ناگهانى چون شهاب ظاهر خواهد شد. و این مقتضاى کمال ایمان و عدم آن نقص ایمان است که به مقتضاى این درجه، مؤمن باید مانند کسى باشد که خبر آمدن مسافر را به او داده اند و مسافر در راه است و هر لحظه ممکن است برسد
انتظار ، دوران تکلیف حساس
با توجه و تأمل در ابعاد عملىِ انتظار ـ که در بخش پیش یاد شد ـ مى بینیم که انتظار، تجلّىِ جامع و تَبَلوُرِ کامل تربیتهاى مکتب است. پس، انتظار، هم، «شاخصِ مُنَوَّرِ اَبعاد عقاید حَقّه» است، و هم «تبلورِ کاملِ تربیتهاى مکتب». آرى غیبت، جریانى بسیار عمیق، و انتظار جریانى بسیار سازنده و مهم است.
دوره ى غیبت و انتظار از یک جهت، مانند مدتى است که معلم از کلاس خارج مى شود ـ چنانکه در پیش اشاره شد ـ تا بنگرد که شاگردان در غیاب او چه مى کنند؟ و درباره ى تعالیم و تکالیف خود چسان رفتار مى نمایند.
انسان منتظر، که شاگرد مکتب پیامبران، و حاضر در کلاس دینِ حق است، باید همواره مراقب خود باشد، و در علم و عمل بکوشد، و بداند که معلم از کلاس بیرون رفته است، و هر لحظه ممکن است برسد، و او را در آن حال که هست ببیند . . . باید همیشه در حالى باشد که رضاى کامل خاطر معلم را فراهم آورد.
انتظار و زندگی
انسان در زندگى فردى و اجتماعى خود مرهون حقیقتى به نام انتظار است و اگر از انتظار گریخته و امیدى به آینده نداشته باشد، زندگى براى او مفهومى نخواهد داشت. حرکت و انتظار در کنار هم مى باشند. انتظار علت حرکت و تحرّک بخش است.
آنچه مورد انتظار است، هر چه مقدس تر و عالى تر باشد انتظارش نیز مقدس تر خواهد بود و ارزش مردم را مى توان از انتظارى که دارند سنجید یکى در انتظار پایان سال و اخذ گواهى و مدرکى ست تا بدین وسیله کار و شغل مناسبى فراهم نماید.
دیگرى منتظر سامان یافتن اوضاع مالى خویش است تا خانه اى فراهم کرده و همسرى بگیرد و از تجرّد و تنهایى خلاص یابد.
و آن دیگر منتظر ارتقاء حقوقى است که مثلاً ماشین سوارى یا خانه ى شخصى تهیه نماید. رژیمهاى سرمایه دارى نیز منتظرند تا قدرتشان بیشتر شده و دنیا را بیشتر استعمار کنند در هر حال همه منتظرند و این انتظار سبب جنب و جوش آنهاست و اگر انتظار در این دنیا از بشر گرفته شود دیگر ادامه ى حیات برایش بى لذّت و بى معنا است.
(قُل کل متربّص فتربّصوا) بگو همه منتظرند پس منتظر باشید.
انتظار فرج امام عصر ـ ارواحنا فداه ـ اصلى ترین نقش خود را در آرامش دلهاى پریشانى که از وضع موجود در جامعه ها و سیطره استعمار و هر چه محرومتر شدن ضعیفان و قتل و غارتها و مهجور ماندن معارف حقیقى اهل البیت ـ علیهم السلام ـ به ستوه آمده و در میان امواج یأس و نومیدى غوطهور است.
در این حال یگانه آرزوى آنان پیشوا و نور تابانى است که عالم سراسر تاریکى را به پرتو جمالش منوّر مى سازد و این امید خود آرام بخش جان آنهاست.
با این امیدست که شاهراه شریعت را با گامهاى استوار در مى نوردد و چون کوه در برابر مشکلات مى ایستد و بدین روش زمینه اى را براى ظهور آن عزیز فراهم مى سازد. لذاست که آن حضرت در توقیع شریفى به محمّد بن عثمان مى فرماید: براى فرج بسیار دعا کنید که آن خود فرج شماست
حالت انتظار ، تکلیف است
عصر ما : عصر نا کامیها سرخوردگیها ، نا امیدها ، بیمها نگرانیهاى از آینده عصر ناکامى مکاتب گوناگون فلسفى ، فکرى و عملى دست ساخت بشرى است .دوران ما بى شک ، دوران بشریّت فراموش شده ، انقلاب هاى نافرجام و انسانیّتهاى بر باد رفته ، و دوران مقابله فکرى و عملى مظاهر شرک و کفر جهانى با ادیان الهى و موحّدان واقعى است.
دوران و زمان ما همچنین دوران بیرنگى حالت انتظار و ایمان به آینده اسلام و بشریّت است . در چنین عصر و زمانى : نگه داشتن حسّ امید و انگیزش خوشبختى و حالت انتظار کار بزرگ و ارزشمند و یک تکلیف الهى و اعتقادى است . و چون در دوران پیش از ظهور دولت حقّه منجى جهانیان و موحدّان : سختى ها و دشوارى هاى پیاپى و فراوان در زندگى و در راه دیندارى مردمان است تا جایى که در احادیث متعدّدى ، دوران انتظار دوران امتحانها و آزمایشهاى بزرگ محسوب شده است ایجاد و تقویت حالت و پدیده انتظار : در جان و روح و روان موحدان و مردمان و دین باوران و منتظران ، یک تکلیف لازم و واجب الهى و مکتبى و دینى است .
قال الصادق علیه السلام :
مِنْ دینِ الْاَئِمَّة الوَرَع وَ الْعَفة وَ الصَّلاح –الِى قوله : وَ انْتِظارُ الْفَرَجِ بِالصَبِّْر
امام صادق (ع) فرمودند:
از دین ائمة و پیشوایان شیعه تقوى وعفت نفس و … و انتظار فرج مهدى موعود علیه السلام می باشد که با صبّر تحقّق می یابد.
همچنین در دوران ما که دوران انتظار است به عّت اوج یافتن و شکوفا شدن مظاهر و پدیده هاى تمدّن مادى انسانى در شکلها و رنگهاى گوناگون ، و به علّت خدمت مداوم علوم تجربى و عقلانى به دستاوردهاى تمّدن مادى بشرى ، و به علّت مقابله بى امان افکار الحادى و کفر آمیز و شرک آمیز با اعتقادات توحیدى ،( در عرصه مُبادلات و رویارویى مکاتب فکرى و عملى مادى با ادیان الهى) آدمى با تمام وجود به تحقّق یافتن این روایت شریف دست مى یابد که : نگهداشتن دین در آخرالزمان ، چون نگهداشتن اخگر است در کف دست و یا « کَالْقابِِضِ عَلى جَمْرِ الغَضا » چون کسى است که قطعه آتش درخت ( شوره گز ) ( که شوره زارها مى روید و چوبى بسیار محکم و آتش بسیار بادوام دارد ) را در کف دست گرفته باشد برخى از علماى مکتب اسلام معتقدند که انتظار : یک تکلیف واجب الهى است زیرا انتظار واقعى روح فردى و اجتماعى را امیدوار و از پوچى و سردرگمى و یأس مى رهاند و سبب بسیج عمومى مؤمنان و دین باوران و منتظران براى اصلاح ساختار شخصیّپت فردى و اجتماعى مى گردد ، آنچنان اصلاحى که مورد رضایت حضرت مهدى موعود علیه السلام مى باشد به عنوان نمونه(محققان و علاقمندان به زندگى بزرگان و علماء شیعى نظیر سید بن طاووس و شیخ مفید و علامّه حلى مراجعه نمایند) .
انتظار : همانا دیده دوختن به راه تحقق امرى است که منتظر را به حالت انتظار واداشته و هر چه این عقیده و باور درنظر مهتر باشد : براى تحقق آن بیشتر تلاش مى کند . اگر سئوال گردد چرا حالت و پدیده اعتقادى انتظار در معارف و اعتقادات شیعى و اسلامى تکلیفى الهى است ؟ و چرا انتظار سازنده تاریخ آینده بشریت است ؟ درپاسخ مى گوییم :زیرا انتظار :
۱- امرى و پدیده ایى سازنده و تمرینى مداوم جهت تعالى روح و اندیشه فرد و جامعه دین باوران است .
۲-اعتقاد به ظهور منجى جهانیان و منتظر حضرتش بودن : اعتقادى است ژرف براى نگاهبانى ایمان حق جویان و دین باوران از سستى و یأس ناشى از دوران آخرالزمان .
۳- انتظار دریچه است امیدوار کننده به سوى اجراى فرامین الهى و تحقق بخشیدن اهداف قرآنى در جوامع بشرى به دست با کفایت باقیمانده عترت نبّى مکرّم اسلام (ص) .۴- و انتظار : راه کارى و دارویى و گشایشى است براى محرومان و مصلحان و دین باوران که : فطرت زلال الهى را، با مظاهر پر زرق و برق تمّدن مادى ، آلوده نکرده اند و جان و روح خود را ، از بافته هاى فکرى و عقلانى فیلسوف نماهاى ملحد ، سیرآب ننموده اند.
آمادگی فکری
سقفهاى سنگین و رسالتهاى بزرگ، پایههاى محکم مىخواهند، پایههایى که در شعور و احساس قرار گرفته باشند . به همین خاطر رسول مکرم صلى الله علیه و آله مىفرماید:
لکل شى دعامة و دعامة هذا الدین الفقه و الفقیه الواحد اشد على الشیطان من الف عابد .
براى هر چیز، اساس و پایهاى وجود دارد . اساس و پایهى این دین [اسلام]، فهم عمیق است و یک فقیه در برابر شیطان، از هزار مسلمان عبادتگزار [بدون شناخت] محکمتر و مؤثرتر است .
بنابراین، در دوره انتظار، باید بنیانهاى فکرى عمیقى پیدا کنیم تا در مقابل افکار و مکاتب مختلف از پا نیافتیم .
اما چگونه؟ بعضىها خیال مىکنند که براى انتخاب صحیح باید تمام مکاتب را شناخت و آنگاه انتخاب کرد، ولى این بررسى براى انتخاب کافى نیست; زیرا این درست است که گفتهاند باید گفتهها را گوش داد و بهترین را انتخاب کرد (۲۴) ولى ما مىدانیم بهترین کدام است .
بهتر را باید با اصلى سنجید، این اصل کدام است . على علیه السلام مىگوید: کفى بالمرء جهلا ان لایعرف قدره .
براى جهالت تو همین بس که با تمامى اطلاعات و مطالعات عظیم، اصل و معیار را نداشته باشى و اندازهى خودت را نشناسى .
آنچه یک منتظر باید در زمینهى فکرى به آن مسلح شده باشد، همین درک از خویش و شناخت قدر خویش است که معیار انتخاب مکتبها خواهد بود و انسان را در برابر مکتبهاى گوناگون راهنمایى مىکند . و انتخاب بهترین را ممکن مىسازد .
چون بهترینها در رابطه با شعارى که ارایه مىدهند، همراه مقایسهاى که در میان این شعار و قدر وجود من برقرار مىشود، انتخاب مىگردد .
با توجه به همین معیار است که مىتوانى کار گروهها و مکتبهاى گوناگون را نقد بزنى . لازم نیست همهى مکاتب را مطالعه کرد، بلکه همین قدر از مکاتب را باید دانست که اینها انسان را در نهایتبه کجا خواهند برد .
مثلا وقتى شما مىخواهید یک جفت کفش بخرید، تمام کفشهاى یک فروشگاه را آزمایش نمىکنید .
اندازه و شمارهى پا، شما را در انتخاب بهترین کمک مىکند . در رابطه با مکتبها و گزینش آنها نیز این چنین است .
وقتى من اندازهى واقعى انسانى خودم را کشف کردم و شناختم، حالا در پى این هستم که مکاتب مختلف، چه لباسى را براى این انسان مىسازند .
آنوقت مىبینیم که همهى مکاتب، لباسهایى را براى این انسان مىسازند، حتى انگشت پاى این انسان بزرگ را نمىتواند بپوشاند، جز مکتب تشیع که آرمانها و اهدافش با اندازهى وجودى و ارزش واقعى انسان، هماهنگ است .
این روش راهگشاى بن بستهاى حیرتزا است . این شروع در ما جریانى ایجاد مىکند که مىتوانیم از مطالعات و تفکرات دیگران هم بهره برداریم و این جریان فکرى است که مىتواند در برابر فکرهاى گوناگون مقاوم باشد .
آمادگی روحی
منتظر باید در زمینهى روحى نیز آمادگى بالایى داشته باشد تا در برابر حوادث و مصیبتها مانند کوه استوار باشد و بتواند بار سنگین رسالت و آگاهىهاى عظیم را به دوش بگیرد . در واقع، ظرفیت وجودى انسان را در کنار گرفتارىها مقاوم مىسازد و همین است که مىبینیم وقتى منتظر دعا مىکند، معرفت و شناخت را مىخواهد:
اللهم عرفنى نفسک . . . . .
خدایا! خودت را به من بشناسان .
و ثبات قدم را مىخواهد: ثبتنى على دینک . کم توقعى و صبر را مىخواهد: صبر نى على ذلک . منتظر باید از آنچنان روحیهاى برخودار شود که همراه رنجها و سختىها، راحتىها را داشته باشد; زیرا که در زمان غیبت، مردم مورد سختترین امتحانات قرار مىگیرند و زیر و رو مىشوند . چنانچه امام باقر علیه السلام در پاسخ یکى از یاران که پرسید: فرج شما چه وقت است؟ فرمودند:
هیهات، هیهات لا تکون فرجنا حتى تغربلوا ثم تغربلوا – یقولها ثلاثا – حتى یذهب الکدر و یبقى الصفور .
هیهات فرج ما نرسد تا غربال شوید، باز هم غربال شوید و باز هم غربال شوید تا اینکه کدورتها برود و صافى و صفا بماند .
ایجاد روحیه، امر مهمى است که در دورهى انتظار باید حاصل شود، ولى مهمتر از آن، راههاى ایجاد این روحیه است که چگونه؟ و با چه روشى؟ این روحیه در منتظر ایجاد شود
اطاعت و تقوا
کسى که حدود را مىشناسد و تکلیفش را مىداند و مىخواهد به این تکلیف عمل کند، این وجود دیگر فشارى ندارد، بلکه در جایگاه امن نشسته است: ان المتقین فى مقام امین . وجودى که تکلیفش را شناخته و وحى را مىفهمد، دیگر از آنچه پیش مىآید، وحشت ندارد و حتى با آنچه مىشود، کارى ندارد .
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله مىفرمود:
ما کنتبدعا من الرسل; من از میان رسولان بدعتى نیستم و تازهاى نیاوردهام . و ما ادرى مایفعل بى و لا بکم; و حتى نمىدانم که براى من و شما، چه پیش مىآید:
ان اتبع الا ما یوحى الى . من فقط بر روى مرز و به دنبال وحى حرکت مىکنم; زیرا همین اطاعت و تقوا و عمل به وظیفه است که امن مىآورد و از بن ستبیرون مىکشد: و من یتق الله یجعل له مخرجا .
ارزش انتظار
واژه ى انتظار سترگترین مقام را در معارف اهل بیت ـ علیهم السلام ـ به خود اختصاص داده است. در میان هزاران هزار گوهر تابناک که از خاندان رسالت رسیده است به کمتر واژه اى بر مى خوریم که چون انتظار از آن به زیبایى یاد شده باشد. از میان آن باغستان معارف به دو ریحان بسنده مى کنیم:
امام باقر ـ علیه السلام ـ فرمودند: روزگارى خواهد آمد که امام از مردم پنهان مى شود. خوشا به حال آنان که در آن زمان بر امر (ولایت) ما ثابت قدم باشند.
زیرا کمترین ثوابى که آنان را خواهد رسید، آنکه خداوند به ایشان مى گوید: اى غلامان و کنیزان من! بر سرّ من ایمان آوردید و غیب مرا گواهى کردید; بشارت باد شما را به جزاى نیکوى من.
همانا شما غلامان و کنیزان حقیقى من هستید. از شما مى پذیرم (رفتار نیک را) و بر شما مى بخشایم (عملهاى زشت را) و بخاطر شما در مى گذرم و سیراب مى سازم بندگانم را با آب باران; و بلاها را از آنان رفع مى کنم. اگر شما نباشید عذابم بر آنان نازل خواهد شد.
جابر گوید: گفتم: اى فرزند رسول خدا! چه چیزى بهترین کار براى مؤمن در این زمان است؟ فرمود: نگاهدارى زبان و خانه نشینى.
هم چنین از ابى بصیر از امام صادق ـ علیه السلام ـ درباره آیه شریفه (یوم یأتی بعض آیات ربّک . . .) سؤال شد، فرمود: آن هنگام قیام قائم و منتظر ماست . . . سپس فرمود: اى ابو بصیر! خوش بر احوال شیعیان قائم ما که در زمان غیبت انتظار ظهورش مى کشند و در گاه ظهور فرمان بردار اویند آنان اولیاء خدایند که هیچ ترس و واهمه اى بر آنان نیست و هرگز غمگین نخواهند شد.
هم چنین درباره ارزش انتظار امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل شده است که به برخى از یاران خود فرمودند: هر یک از شما منتظر این امر از دنیا روید چون کسى هستید که در خیمه قائم همراه اوست
ارتباط و پیوند با خدا
رزق انسان در خواندن کتابها و مطالعات، منحصر نیست . دقت و مطالعه در آفاق و
طبیعت و در انفس و وجود انسان هم مىتواند آیهها و نشانههایى رابه دنبال بیاورد و
مایههاى فکرى و روحى انسان را تقویت کند .
از این گذشته، آنها که روز را با خلق خدا به سر مىبرند، باید در شب به یاد خدا باشند و از قرب او رزق بگیرند،تا بتوانند بار برخوردهاى سنگین و درگیرىهاى مستمر روزشان را به دوش بگیرند .
به همین دلیل، رسول باید پیش از قیامش در شب، قیام کند و قرآن را آرام آرام بخواند و باترتیل در وجودش بنشاند; چون مىخواهد قول ثقیل و رسالتسنگینى را بر دوش بگیرد .
این پیوند شب و ارتباط با خدا، با دعا، تامین کنندهى رزق روزانهى مؤمن منتظر است که سوخت و ساز و درگیرى و برخوردهاى شکننده دارد.
ابعاد عملی
چنانچه انتظار یک زارع براى خوب به عمل آمدن محصول مشروط به شرطهایى است; از آن جمله که زمین زراعى را اصلاح کند، تخم بکارد به موقع آبیارى کند در حالى که مى داند تربیت کننده ى آن تخم و رویاننده ى آن تا سر حد کمال خداوند متعال است.
در این حال چون احتمال آفت زمینى و آسمانى مى رود، سم پاشى کرده و نیز دعا مى کند و از خدا مى خواهد که آفتها را از بین ببرد و محصول او را به عمل آورد.
همینطور انتظار و دعا براى فرج امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ و رسیدن فیوضات و نعمتهاى الاهى به بندگان بر اسباب و شرایطى تکیه دارد و آن این است که به امام ـ علیه السلام ـ در ظاهر نیز اذن تصرف داده شود و از پرده ى غیب بیرون آید و براى این اذن نیز مقدمه هایى خواهد بود که برخى از آنها به دست خود مردم است که عبارت از تقواى الاهى و رفتار نیکو است چنانچه در سوره ى اعراف مى فرماید (ولو أنّ أهل القرى آمنوا واتّقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والأرض). اگر مردمان ایمان آورده و تقوا پیشه سازند حتماً درهاى برکت را از آسمان و زمین به سوى ایشان مى گشاییم. بنابراین معلوم مى شود که رفتار زشت مردم خود مانعى براى ظهور آن عزیز جانهاست.
برگرفته از سایت مرکز جهانى حضرت ولى عصر (عج)